انواع ی در فارسی:
1- ی نکره مانند کتابی- کودکی- مردمی
2- ی وحدت: علامت یکی بودن
3- ی شناسه: آمدی، رفتی
4- ی استمراری: رفتمی، بودندی
5- ی مصدری: خستگی، زیبایی
6- ی لیاقت: صفت، لیاقت رفتنی
7- ی نسبت: تهرانی، مشهدی (ی نسبت گاهی مفهوم فاعلی دارد مرد جنگی، گاهی معنی مفعولی دارد، تیر پرتابی، ارسالی، راز نهانی)
8- ی میانجی (رابطه) خدای بزرگ، خدای من
9- ی بدل یا جانشین فعل هستی:توحاضری، توخوبی
10- ی تعجب: چه برف شدیدی
11- ی احترام: مقام رهبری، نورچشمی
12- ی دلسوزی: طفلکی، حیوانی
13- ی کثرت، تشابه بسیاری: بسی
14- ی زائد: پای، جای ((به کلماتی که آخرشان به صورت (ا) و (و) است، می پیوندد)) بوی، موی، خدای
15- ی بیان خواب: در قدیم به جملات بیان خواب حرف ی می افزودند
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
کز عکس روی شب هجران سرآمدی
16- ی شرط: در قدیم جمله های دارای مفهوم آرزو، شرط یا تردید بود فعل جمله را با حرف ی می آوردند
اگر نرفتی به مازندران
به گردن برآورده گرز گران
17- ی تمنا: کاشکی اندر جهان
ی , ,خواب ,گاهی ,لیاقت ,شرط , ,بیان خواب ,حرف ی ,ی می ,ی نسبت
درباره این سایت