گاهی شاعر یا نویسنده برای بیان آنچه در ذهن خود می گذرد از شگرد یا هنر یا روش زیبانمایی استفاده می كند تا فكر را توسط شگردهای زبانی ماندگار و لذت آفرین نماید .
اضافه ها یك چنین شگردی هستند.
مثلا: به جای آنكه بگوید : دوستی مانند یك درخت به ما بهره می دهد .
دوستی :مشبه
درخت : مشبه به
وسیله ی تشبیه درست كردن = ادات تشبیه ( مثل - مانند - گویا - و . حرف یا فعل )
وجه شبه = ویژگی این شباهت و تشبیه ( دراینجا بهره مندی )
شاعر یا نویسنده به جای این جمله می گوید : درخت دوستی
یعنی بصورت اضافه تشبیهی كلام خود را بیان می دارد.
می گوید : درخت دوستی ( مشبه به - مشبه )
توجه فرمودید كه تنها از مشبه و مشبه به استفاده شد و وجه شبه و ادات شبه حذف گردید.در واقع به تشبیهی كه ادات و وجه شبه آن حذف شود تشبیه بلیغ می گویند.
استعاره
شاعر و نویسنده از شباهت ها جور دیگر استفاده می كنند . توجه كنید :
شاعر یا نویسنده گاهی حد را فراتر می نمایند و در ادعای شباهت اغراق می كنند و همسانی را قائل می باشند .
می توان برای درك بهتر غیر از اثار نویسندگان و شعرا از مردم عامی هم بهره بگیریم . ایا تا به حال به صفات و اسامی كه پدران و مادران برای فرزندان خود به كار می برند توجه كرده اید ؟
مثلا مادران فرزندان خودشان را اینگونه صدا می زنند.
گلم خوب درس بخوان - گلم بیا - گلم غذا به موقع بخور و .
آنچه كه در ذهن مادر می گذرد این است .
فرزند من مثل گلی در زندگی من است .
فرزند من گل من است .
و اینگونه صدا می زند . گلم بیا
گل استعاره است .
در اثر حافظ اینگونه استعاره ها را فراوان می بینید .
بتی دارم كه گرد گل ز سنبل سایبان دارد.
بت منظور بت واقعی نیست . او معشوق را دیگر بت خود می داند.
به جای آنكه بگوید معشوق من همسا بت است . بت صدا می كند.
بت استعاره از معشوق است .
نشانه ای حتما در كلام است كه ذهن ما را راهنمایی می كند كه این كلمه استعاره است و در معنی مجازی قرار دارد.
مثلا: هزاران نرگس از چرخ جهان گرد
فروشد تا برآمد یك گل زرد
شاعر ستاره را به نرگس تشبیه كرده
اسمان به چرخ
خورشید را به گل زرد مانند كرده است .
نرگس - چرخ - گل زرد استعاره است .
با كلمات دیگر شعر متوجه شدیم كه كلمه در معنی خودش نیست . اما اضافه استعاری
وقتی مشبه به نگوییم و حتی جزء یا ویژگی مشبه به ، به مشبه اضافه گردد . آن را اضافه استعاری می خوانیم . مانند
تو را زكنگره ی عرش می نند صفیر
كنگره = كاخ
عرش = اسمان
عرش كه كنگره ندارد پس در معنی حقیقی نیست .
شاعر می گوید عرش مانند كاخ است و كاخ دارای حجره و كنگره و قبه و . است .
از بین ویژگی های كاخ كنگره آن را در نظر گرفته و با عرش بیان نموده
تو را ز كنگره ی عرش می زنند صفیر
كنگره عرش = اضافه استعاری
كه ,مشبه ,تشبیه ,عرش ,استعاره ,گل ,مشبه به ,می كند ,صدا می ,استعاره است ,در معنی
درباره این سایت